معنی پیشکشی ها
حل جدول
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) هدیه تقدیمی پیشکش: چند روز او را مهلت دهند که پیشکشی سامان کرده بدرگاه معلی آید.
فارسی به عربی
هدیه
فارسی به آلمانی
Gabe (f), Geschenk (n)
واژه پیشنهادی
اهدایی
ضرب المثل فارسی
مفهوم ضرب المثل دندان اسب پیشکشی را نمی شمارند
این مثل اشاره به پذیرفتن بدون چون و چرای شانس هایی دارد که در زندگی پیش روی شخص اتفاق می افتند
فرهنگ فارسی آزاد
ها، حرف تنبیه (آگاهانیدن) است مثل: هذا، ها انتم، هاالله، ایها که در همه «ها» برای تنبیه اضافه شده است،
فرهنگ معین
(صت.) کلمه دال بر تنبیه، آگاه باش، (صت.) از ادات تحذیر است، هان، ها، مار. نروی ها! کلمه دال بر تحذیر: ها، مار. [خوانش: (وُ یَ یا یِ) [معر.] (پس.) پسوند دال بر معانی ذیل: ]
فرهنگ عمید
[عامیانه] کلمۀ جواب، بلی، آری،
[عامیانه] چه گفتی؟: ها؟ با کی بودی؟
[عامیانه] درست است؟، نظر تو چیست؟: همهچیز گران شده، ها؟
[قدیمی] آگاه باش،
معادل ابجد
648