معنی پیشکشی ها

حل جدول

پیشکشی ها

هدایا


پیشکشی

هدیه، ارزانی


جامه پیشکشی

خلعت

لغت نامه دهخدا

پیشکشی

پیشکشی. [ک َ / ک ِ] (ص نسبی) هدیه. تقدیمی. پیشکش. رجوع به پیشکش شود.


ها

ها. (ق) (در تداول) آری، در مقابل نه: یا ها یا نه. نه ها، نه، نه. نه ها گفت نه نه، یعنی هیچ نگفت:
پریرویان مه سیما سلامی ها علیکی نه.

ها. (اِ) سفیدی روی مرغ. (برهان).

ها. (اِ) تپانچه بروی کسی زدن. (برهان) (ناظم الاطباء).

فرهنگ فارسی هوشیار

پیشکشی

(صفت) هدیه تقدیمی پیشکش: چند روز او را مهلت دهند که پیشکشی سامان کرده بدرگاه معلی آید.

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

پیشکشی

Gabe (f), Geschenk (n)

واژه پیشنهادی

پیشکشی

اهدایی

ضرب المثل فارسی

دندان اسب پیشکشی را نمیشمارند

مفهوم ضرب المثل دندان اسب پیشکشی را نمی شمارند
این مثل اشاره به پذیرفتن بدون چون و چرای شانس هایی دارد که در زندگی پیش روی شخص اتفاق می افتند

فرهنگ فارسی آزاد

ها

ها، حرف تنبیه (آگاهانیدن) است مثل: هذا، ها انتم، هاالله، ایها که در همه «ها» برای تنبیه اضافه شده است،

فرهنگ معین

ها

(صت.) کلمه دال بر تنبیه، آگاه باش، (صت.) از ادات تحذیر است، هان، ها، مار. نروی ها! کلمه دال بر تحذیر: ها، مار. [خوانش: (وُ یَ یا یِ) [معر.] (پس.) پسوند دال بر معانی ذیل: ]

فرهنگ عمید

ها

[عامیانه] کلمۀ جواب، بلی، آری،
[عامیانه] چه گفتی؟: ها؟ با کی بودی؟
[عامیانه] درست است؟، نظر تو چیست؟: همه‌چیز گران شده، ها؟
[قدیمی] آگاه باش،

معادل ابجد

پیشکشی ها

648

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری